حیرانی...

ساخت وبلاگ

مست و مدهوش جهان دور سرم می چرخد

در پی خاک قدومت نظرم می چرخد

متحیر شده ام از تو چه ها باید گفت

از کدامین صفت و مدح و ثنا باید گفت

چه بگویم که خدا شاهد این اوصاف است

وصف تو از من کم مایه سخن اجحاف است

قلمم مانده خجالت زده از لکنت خویش

چه کند وقت سرودن ز تو با غفلت خویش

که مگر شان تو را شعر پر از رسوایی 

می تواند برساند؟ چه توهم هایی!!

بهتر این است که خاموش شوم،دم نزنم

دم ز آن مرد، ز آن شان معظّم نزنم

اگر از بنده ی دردانه ی ایزد گویم

بهتر این است که از قول محمد(ص) گویم

این همه وصف تو را عشق چرا می گوید؟

پس ببینیم نبی(ص) با تو چه ها می گوید:

«کعبه امروز چه غوغا و سروری دارد

خانه ی سنگی بی نور، چه نوری دارد

کعبه انگار پر از شور پر از هروله شد

به جهان پای نهادی همه جا زلزله شد

به تماشای تو این خانه ترک خورد و شکافت

لحظه ای از رخ تو چشم خدا روی نتافت

تو چه هستی؟ تو که هستی؟ که چنین آقایی

چه مقامی چه ورودی چقدر زیبایی

تو علی هستی و هم صحبت تنهایی من

همدم و یاور و همراه تماشایی من

همه عالم ز مقامت بشود بنده ی تو

به جز این نام چه نامیست برازنده ی تو؟

چقدر خوب شد ای دست خدا آمده ای

آه! با معجزه ی غار حرا آمده ای

دین من با تو فقط رحمت و برکت دارد

غیر بازوی تو این معرکه قدرت دارد؟؟!

زیر گوش تو که «قد افلح» می خوانم من

رستگاری است نصیب همه، می دانم من

دین اسلام از امروز، سراسر عشق است

ز همه معجزه ها بهتر و برتر، عشق است

دلم از شان تو و قدرت تو آگاه است

با حضور تو مرا معجزه ها در راه است...»

گفت پیغمبر ما عزت اسلام علی است

علت و مایه و سرچشمه ی احکام علی است

ما همه خاک درت بوده و هستیم علی!

تا ابد از می پر عشق تو مستیم علی!

همگی میثم تمار، همه سلمانیم

تا ابد جای قدم های شما می مانیم

محمد متین میلادی(سلمان)

 

قصه ی عشق...
ما را در سایت قصه ی عشق دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mmmqs بازدید : 252 تاريخ : سه شنبه 19 فروردين 1399 ساعت: 3:16