آنقدر پاکی که دل «مادر» خطابت میکند
از دلم بگذر اگر دائم جسارت می کند
بعد هفده روز دل بردن ز ما،آن آشنا
بهر دل بردن ز اهل عرش هجرت می کند
کمترین پاداش او تضمین فردوس است و بس
هر که یکدفعه تو را در قم زیارت می کند
از میان اهل دنیا ما شدیم همسایه ات
عرش اعلی هم به جای ما حسادت می کند
زندگی ما پر از عشق و امید و برکت است
چون که بر ما حضرت مادر نظارت می کند
جای دیگر نیست ماوای دل ما عاشقان
بس که این بانو به نوکر ها محبت می کند
چشم دل را باز کن،شب های جمعه در حرم
شیخ عباس قمی ذکر مصیبت می کند
هر کسی جای من نوکر اگر باشد به این
رفع حاجات شما از عاشق،عادت می کند
بی گمان این بار هم لطفی به ما خواهد نمود
حاجت ما را همین لحظه اجابت می کند
من در این تقدیر می بینم که مادر آخرش
سرنوشت نوکرانش را شهادت می کند
محمد متین میلادی(سلمان)
قصه ی عشق...برچسب : نویسنده : mmmqs بازدید : 220